آتریسا جووون؛؛؛آتریسا جووون؛؛؛، تا این لحظه: 11 سال و 4 روز سن داره
داداشیم؛ آرسام جون؛؛داداشیم؛ آرسام جون؛؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

پرنسس اردیبهشتی ما

جشن تولد چهار سالگی من

دیشب جشن تولد مینی موسی من بود خیلی خووووووووب بود مرسی مامانی مرسی بابایی خب بریم سراغ عکس ها کیک خوشگلم با کاپ کیک ها( هنر مامانی منه دیگه ) خیلی خوشگل شده بود؛ همه چی مامانی کلی فدا زبووونم شد جورچین های خوشگلم از طرف بابایی سپاس لباس دکتری و لوازم پزشکی واقعی و چادر هم از طرف دایی سپاس چهار ساله شدم من و آرسام جونم دوستت دارم داداشی من با تاج مینی موسیم نمی دونم چرا ابروهامو این ریختی کردم شکار ماما...
5 ارديبهشت 1396

4 ساله شدم

.: آتریسا جووون؛؛؛ ، 4 سالگیت مبارک :. چهار ساله شدم خیلی خوشحالم؛ امروز مامانی میگه روز شماست؛ هر چی بگی من میگم: چشم از دیروز همه تولدم رو تبریک گفتن؛ دایی جونم اینا؛ عمه هام؛ خاله هام از همه تشکر میکنم منم در جواب همه گفتم: سپاس امروز صبح هم مامان جونم زنگ زد که تولدم رو تبریک بگه ولی من فوری گفتم باباجونم کجاست؟ مامان جون گفت خب اول با من صحبت کن؛ منم گفتم: خب نه اول گوشی رو بدین به باباجون کارش دارم بابا جونم اومد و منم فوری گفتم: باباجون تولدت مبارک آره امروز تولد هر دو تایی ماست تم تولدم رو مامی جونم با سلیقه ی خودم مینی موس زده  خیلی ناز شده الان قراره ریسه ها رو...
4 ارديبهشت 1396

نهمین سالگرد ازدواج مامی و بابایی

پنج شنبه ی پیش نهمین سالگرد ازدواج مامی و بابایی بود و چهارمین سالی که منم بودم و اولین سالی که داداشی هم بود خیلی خوش گذشت جای همه عزیزان خاااالی مامی جونم کلی درگیر بود آخه می خواست کیک رو واسه اولین بار خودش درست کنه؛ منم کمکش کردم به نظر من که خوشگل شد همش به مامان میگفتم: عالی شده تم سفید و قرمز رو مامان جونم انتخاب کرده بود منم رفتم و لباس قرمز پوشیدم مثل همیشه شمع رو هم من خاموش کردم فردا هم تولد منه؛ تولدم مبارک فقط منتظر رسیدن کادوی دایی امیرحسین جونمم مامی گفته فردا میرسه مرسی دایی ...
3 ارديبهشت 1396
1